ﺗﻮ ﺍﯼ ﺧﺪﺍ ! ﺗﮑﺮﺍﺭﯼ ﺗﺮﯾﻦ ” ﺣﻀﻮﺭ ” ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻣﻨﯽ … ﻭﻣﻦ ﻋﺠﯿﺐ ﺑﻪ ﺁﻏﻮﺷﺖ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺳﻮﯼ ﻓﺎﺻﻠﻪ ﻫﺎ ﺧﻮ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺍﻡ … ﺧﻮﮔﺮﻓﺘﻪ ﺍﻡ؛ ﺑﻪ ﺁﺑﯽ ﺁﺳﻤﺎﻧﺖ، ﺑﻪ ﺍﺟﺎﺑﺖ ﻫﺎﯼ ﺑﯿﺸﻤﺎﺭﺕ، ﺑﻪ ﺑﺨﺸﺶ ﻫﺎﯼ ﺳﺨﺎﻭﺗﻤﻨﺪﺍﻧﻪاﺕ … ﺧﻮ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺍﻡ ﺑﻪ ﺗﻤﺎﺷﺎ ﮐﺮﺩﻥ ﻭ ﺑﻮﯾﯿﺪﻥ ﮔﻠﻬﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﻫﺮ ﺑﻬﺎﺭ ﺑﺮﺍﯾﻢ ﻣﯽ ﻓﺮﺳﺘﯽ، ﺑﻪ ﺁﻓﺘﺎﺑﯽ ﮐﻪ ﻫﺮ ﺻﺒﺢ ﺑﻪ ﻣﻦ ﻫﺪﯾﻪ ﻣﯿﺪﻫﯽ …… ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺧﺪﺍﯾﺎ ! ﻭﻗﺘﯽ ﺍﺯﻣﻦ ﮔﺮﻓﺘﯽ ﻭ ﺑﺨﺸﯿﺪﯼ، ﻓﻬﻤﯿﺪﻡ ﮐﻪ ﻣﻌﺎﺩﻟﻪ ﯼ ﺯﻧﺪﮔﯽ ، ﻧﻪ ﻏﺼﻪ ﺧﻮﺭﺩﻥبراﯼ ﻧﺪﺍﺷﺘﻪ ﻫﺎﺳﺖ ﻭﻧﻪ ﺷﺎﺩ ﺑﻮﺩﻥ ﺑﺮﺍﯼ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﻫﺎ … ﻣﯽ ﮔﻮﯾﻨﺪ ﭼﺸﻤﻪ ﻫﺎ ﺩﺭ ﺟﺎﺭﯼ ﺷﺪﻥ ﻭ ﻋﻠﻔﻬﺎ ﺩﺭ ﺳﺒﺰ ﺷﺪﻥ ﻣﻌﻨﯽ ﭘﯿﺪﺍ ﻣﯿﮑﻨﻨﺪ، ﮐﻮﻫﻬﺎ ﺑﺎﻗﻠﻪ ﻫﺎ ﻭ ﺩﺭﯾﺎﻫﺎ ﺑﺎ ﻣﻮﺝ، ﺯﻧﺪﮔﯽ ﭘﯿﺪﺍ ﻣﯿﮑﻨﻨﺪ ﻭﻫﻤﻪ ﺍﻧﺴﺎﻧﻬﺎ ﺑﺎ ﻋﺸﻖ … ﭘﺲ ﻗﻠﺒﻢ ﺭﺍ ﭘﺬﯾﺮﺍ ﺑﺎﺵ ﻭ ﻋﺸﻘﺖ ﺭﺍ ﺑﯿﺶ ﺍﺯ ﭘﯿﺶ ﺩﺭ ﺍﻥ ﺟﺎﯼ ده … میدانی… یک نفر باید باشد که بدون ترسِ ِ هیچگونه قضاوتی برایش همه چیز را تعریف کنی تمام حرف هایی که دارد آرام آرام درونت می گندد را به زبان بیاوری از آن حرف هایی که شب ها موقع خواب به بی رحمانه ترین شکل ممکن به سرت هجوم می آورند و رسالتشان این است که خواب را از تو بگیرند حرف هایی که وسط قهقهه هم اگر یادشان بیوفتی لال می شوی! یک نفر که وقتی تو دهن باز کردی نگوید آره می دانم، اصلا یک نفر باشد که هیچ چیز نداند یک نفر باشد در این دنیا که نصیحت را بلد نباشد… یک نفر که وقتی برایش تعریف میکنی که کارم دارد به جاهای باریک می کشد، پوزخند نزند، به شوخی نگیرد جدی بگیرد، خیلی هم جدی بگیرد، آنقدر که یک سیلی جانانه مهمانت کند و با تمام قدرت اش بزند زیر گوشت یک نفر که تجربه ی هیچ چیز را نداشته باشد، مثل همه ی آنهایی که خود را علامه دهر می دانند نباشد! وقتی که برایش تعریف میکنی دستپاچه شود، گوش بدهد، برایت فتوای ابوموسی اشعری صادر نکند، راه کار ندهد، فقط گوش کند .. یک نفر که بداند این چیزهایی که تو تعریف میکنی جواب منطقی ندارد، اصلا منطق در مقابل این حرف ها بیچاره است خیلی از آدم ها میخواهند حرف بزنند صرفا برای اینکه دردشان آرام بگیرد بعضی آدم ها درونشان روی کمربند زلزله است، گاهی حرف می زنند تا ویرانی زلزله درونشان را به تعویق بیاندازند حرف زدن گاهی مُسکن است، آدم ها گاهی حرف می زنند نه برای اینکه چیزی بشنوند، نه اینکه کمک بخواهند حرف می زنند که ویران نشوند حرف می زنند که آرام بگیرند مانند کسی که خود می داند چه روزی قرار است بمیرد، آرام می گیرند. به قول آن رفیقمان که می گفت : حرف هایی در دلم هست که حاضرم فقط به کسی بگویمشان که قرار است فردا بمیرد … همین..
برچسبها:
<-وب حماسه -> |